به حمد الهی فرصت پیش آمد تا گره از یک شیادی بزرگی بردارم. همانگونه که داستان استر را در کتاب تورات عهد عتیق خوانده ایم می دانیم:
بعد از حمله حاکمیت بین النهرین (بابل، به رهبری بخت النصر) به اورشلیم، یهودیان دوران آوراگی و اسارت خود را در منطقه می گذراندند. آن ها برای رهایی از این مصائب در نهایت به ملکه استر متوسل می شوند و طی برنامه ای طراحی شده، در قتل عامی با نام پوریم (به معنی قرعه) بر دشمنان خود چیره شده و بنابر نقل قول عهد عتیق از شر همه دشمنان خود رهایی می یابند. آن ها حدود 75000 نفر را از دم تیغ می گذرانند. در بین این کشته ها هامان (وزیر پادشاه، خشایار) و پسرانش حضور داشتند. آن ها در نهایت به اورشلیم باز می گردند تا قدرت قبلی خود را بازیابی کنند.
داستان دیگری نیز در ارتباط با هخامنشیان وجود دارد. این رویداد به ظاهر تاریخی را به استناد کتاب تاریخ هرودوت چنین نقل می کنند:
در این داستان شخصی به نام کوروش با مکر و نیرنگ، پسر ملکه تومروس را فریب داده و او را می کشد. ملکه از این امر خشنود نمی شود و از کوروش انتقام می گیرد.
جاعلان دروغگو و حقه باز برای اثبات تاریخی این دو حادثه به تدارک اسنادی دست زده اند. در تابلوهای طراحی شده برای این دو واقعه، زنی با مردی کهن سال در کنار هم ایستاده و یا نشسته اند. در برخی از این تابلو ها که منتسب به تومروس می باشد، مردی سر بریده ای را از موهایش گرفته است و در ظرفی پر از خون وارد می کند! این تنها تفاوت عمده نقاشی های موجود می باشد.
اگر تصور کنیم آن سر بریده مربوط به هامان، آن زن جوان و خوش هیکل استر و آن مرد کهنسال ایستاده و یا نشسته در کنار زن همان مردخای می باشد در نتیجه توانسته ایم یک معمای مهم را کشف رمز نماییم.
بنده تصاویری را برای اثبات گفته هایم ارائه می دهم. دوستان می توانند نمونه های مشابه آنرا در اینترنت جستجو کنند:
شکی در آن نیست که تصاویر دارای منشا یکسانی هستند. به طوری که می بینید، سبک تمامی نقاشی ها در صحنه پردازی، قیافه ها، لباس ها و دکوراسیونبا کمال اطمینان اروپایی بودن رسامان را فریاد می زند. این تابلو ها که هیچ کدام نمی توانند عمری دور و دراز داشته باشند، می تواند به عنوان اسناد حقه بازانه دیگری از جانب کنیسه معرفی شوند.
مدعیان تاریخی و بخصوص قوم پرستان، برای اثبات حضور تومروس در تاریخ، نمی توان به غیر از این تابلو ها چیز دیگری ارائه دهند. حال وقتی می دانیم کوروشی در کار نبوده تا سر بریده آن توسط تومروس در ظرف پر از خون انداخته شود، اگر این سخت گیری و سوال ها را جدی تر کنم و از تورک پرست و فارس پرست ایران درباره کاخ های اسکان تومروس و کوروش سوال کنم، آیا جز فحاشی چیز دیگری خواهم شنید؟
مرگ بر فاشیسم
هر نوشته ای فارسی باشد دروغه دروغ نوشته های فارسی قابل اعتماد نیست تمام
یه سوال :آیا آذربایجان درگذشته های دور فارس زبان نبوده؟؟
مثلا در دوره ی مادها که در آذربایجان حکومت میکردخود کلمه آذربایجان از کلمات فارسی میانه نیست؟؟
بعد از جمله ترک های. قبرسی به کشور ترکیه یا همان امپراطور روم قدیم و آذربایجان زبان ترکی وارد این مناطق شد
حدودا تا 300 سال پیش کشور ایران و عراق و ترکیه خالی از سکنه بودند. عراق و ایران به دلیل قتل عام پوریم یهود و ترکیه به دلیل بقایای حاصل از یک طوفان عظیم که بر نوح نبی و قوم او آمد.
آخه آقای نویسنده مگه وجود آناتومروس بوجود کوروش وابسته اس که درجواب دو کامنت قبلی میگی اگه کوروش نیست پس آناتومروس هم نیست؟کوروش بوده اما نه به این حد غلو آمیز کوروش کبیر اسمیه که شونیسمهای پانفارس بهش دادن تا خونخواریها و ظلمها وتجاوزهاییکه به اقوام دیگه کرده پشتش قایم بشه و به چشم نیاد .
عجب. با کدامین اسناد و مدارک این کوروش وجود داشته؟ یا تومروس؟
بابک یک اسم فارسی میباشد
آیا تاثیر این یادداشت در شما همین بوده؟
آقای تاریخ شناس ببخشید که ما ها هیچی نمیدونیم و فقط شما میدونید. باباااا بهلول . زورووو.معلوم نیست این چرندیاتو از کجا گیر آوردی.و بهتره بدونی بقایای جسد آنا تومروس تو خود تبریز کشف شد.ولی یه عده پان فارس که قدرت تو دستشونه .حتی نزاشتن خبر رسانه ای بشه.حالا تو هم با چرندیات خودت خوش باش.
وقتی کوروشی در کار نیست آنا تومروس در کدامین تبریزخفته؟
آقای تبریزلی, حال متوجه شدید با انکار هخامنشی ها "پروژه ی پوریم" یهودی هارا هم ابطال کرده اید؟
در کامنت های قبلی گفتم که جعلی بودن هخامنشی ها , کتیبه ی بیستون, تخت جمشید و غیره نشانه این است که یهودی ها به دنبال اثبات پوریم هستند ونه مخفی کردن آن .
اما متاسفانه اغراض سیاسی به شما اجازه نمی دهد حقیقت را درک کنید.
در کامنت قبلی که به مذاق تان خوش آمد و آن را تایید کردید "اسارت بابل " را هم به عنوان یکی از پروژه های یهودی ها معرفی کردم که شما از اظهار نظرمستقیم درباره ی آن طفره رفتید. البته حق دارید برای رسیدن به اهداف سیاسی تان باید گوش به فرمان یهودی ها باشید نه این که دروغ هایشان را برملا کنید.
با تشکر.
("یکی از اشغالگران" سابق !)
برایتان یادداشت مفصلی به عنوان جواب تدارک دیده ام. متاسفانه فرصتی برای نوشتن پیدا نکردم. باز هم تاکید دارم که از بنیان اندیشی هیچ چیزی نمی دانید.
عالی بود .
دیگر به خوبی معلوم شده که کورش شخصیتی جعلی است که یهودی ها برای رسیدن به اهدافی خاص آن را وارد تاریخ کرده اند.
اما نکته ای هست که ظاهرا به آن توجه نکرده اید.
این که وقتی اثبات شد که کورش دروغ است تمام چیزهایی که به او مربوط می شود نیز دروغ است.
شما با ابطال کورش یکی از پروژه های یهودی ها را ابطال کرده اید.
حالا معلوم شد هدف یهودی ها از این کار القای دروغی به نام "اسارت بابل"است.می خواهند بگویند واقعا در بابل اسیر بوده اند و کورش آنها را نجات داده و دروغ های کتاب های جعلی شان را بپوشانند.
اما تعجب آور است که چرا شما در مورد این دروغ یهودی ها چیزی نمی نویسید.
به نظر من "اسارت بابل "یکی از بزرگ ترین دروغ های یهود است. لطفا در مورد آن تحقیق بیشتری کنید.
باتشکر
بنیان اندیشی به بنیان مسائل می پردازد. وقتی اثبات شد که کوروش یک شخصیت قلابی در ناریخ است و وجود خارجی نداشته، پست نجتمام ضمائم پیوسته به آن نیز رنگ می بازد و از بین می رود.
پانترکها ادعا دارند که سکاها اقوامی ترک تبار بودند و تهمرییش ملکه قوم ماساگت یا "ماساژت" تباری ترک داشته و در نواحی آذربایجان میزیستهاست. واقعیت اینست که سکاها قومی ایرانیتبار بودند[۶] که در نواحی شمال شرقی ایران میزیستند نه در نواحی ارس و به گویش و زبانشی از خانواده هندواروپایی تکلم داشتند،[۷] این ادعای پانترکها که همواره بر کشته شدن کوروش بزرگ تحت عنوان «شاه فارسها» به دست تهمرییش تحت عنوان ملکه «ترکها» که او را «تورمیس، تومروس، "توموریس" و یا به اختصاری انا تومروس "به ترکی آذربایجانی: ANA TÜMRÜS"» به معنی (مادر تومروس) میخوانند، تکیه بر این روایت هرودوت مورخ یونانی قرن ۵ پیش از میلاد دارد که بیش از یک قرن پس از کوروش کبیر میزیسته و روایت مرگ کوروش را در کتاب خود چنین نوشته:
کوروش با سپاهی به جنگ با سکاها برخاست و سپس با شکستی سخت روبه رو شد و سر از تن او جدا کردند و به نشان انتقام پیش تهمریش بردند و او سر کوروش را در داخل تشتی پر از خون انداخت.[نیازمند منبع]
این روایت هرودوت یکی از دهها روایت در باب مرگ کوروش این پادشاه هخامنشی است و بطور قاطع نمیتوان به آن استناد و تکیه کرد. چگونگی مرگ کوروش کاملاً مشخص نیست و مورخانی همچون کتسیاس، بروسوس، گزنفون، تروگ روایات مختلفی دربارهٔ مرگ کوروش آوردهاند. یکی دیگر از ادعاها و جعلیات پانترکها آرامگاهی منسوب به تهمرییش است. آنها معتقداند که قبر وی در سوی شرقی مسجد کبود تبریز قرار دارد. در حالی که این یک جعل است و حقیقت ندارد. در سال ۲۰۰۴ میلادی، باستانشناسان قبری را در اطراف تبریز یافتند که جسدی با شمشیر بهخاک سپرده شدهبود. دانشمندان پس از بررسی DNA از جسد، دریافتند که جنازه متعلق به یک «زن» است، اما تا بهحال هیچ تاریخنگار یا باستانشناسی، ارتباطی میان هویت این جسد و تهمرییش، با ملکه ماساژتها نیافتهاست.[۸] لذا پانترکها مدعیاند که نام خود شهر تبریز از نام تومریس (که یونانی شدهٔ همان تهمرییش است) گرفته شده و به مرور زمان «تومریس-تومریز-تبریز» شدهاست که این خود یک جعل و دروغ دیگریست و در باب ریشهیابی نام تبریز سخنان گوناگونی وجود دارد. تبریز پیوند «تَب + ریز» است. یعنی شهری که به دلیل خوش آب و هوا بودن موجب میشود بیمار تندرست شود. تب نشانهای برای بیماری است و تبریز یعنی شهری که ریزنده تب است. اولیاء چلبی (از شخصیتهای دوران عثمانی) در سفرنامه خود تبریز را به ترکی «ستمه دوکوجو» (سِتمه به ترکی یعنی تب، و دوکوجو یعنی ریزنده) معنی کردهاست؛ و میگوید مردم تبریز نام شهرشان را «تربیز» تلفظ میکردند.[۹]
خدا به شما شفا بده، و آن طرف خطابت پان تورک ها
مستر این عکسا رو ول کن.انام تومروس اونقدر با غیرت و با شامت بود که تویی که میگی این تصاویر توست اروپاییان ترسیم شده باید بگم اروپاییان از این شهامت و قدرت به وجد اومدن و نام انام تومروس رو به نام خودشون پبت کردن.بحث الکیم نکن.تو از تاریخ چه میدونی؟تو اگه میدونستی زیر کامنتها سوال نمیپرسیدی
اگر از آن تومروس آنای خودتان به اندازه دیواره شکسته ای از کاخ و قصر فرمانروایی چیزی برای نمایش به جهانیان ندارید سکوت کنید که بنیان اندیشی بمی تواند بر اساس اوهاماتی از این قبیل به ارائه نظر بپردازد.
احمد پور گوزل یازمشدی...تاریخده چون گوز قاباغندا دییر حقیقتینه چاتماخ چتیندیر....الله دونیامزی گوزل السین...اوزوموزده یاردم الیخ
شرمنده باشا توشمدیم.