مروری بر داستان حیات(2)
در یادداشت قبلی اشاره کردم که جزایر هاوایی تنها خشکی هایی هستند که بعد از ربوده شدن صفحه عظیمی از پوسته زمین توسط آن...
از بی مهری مسئولین تا مسکن بی مهر!
درباره جریانات اخیر توضیح چند نکته را ضروری دیدم: زلزله اخیر در کرمانشاه نشانه های دیگری از ناکارآمدی دولت و مسئولین...
بنیان اندیشی مسیر خود را می رود، با چشمانی باز و پشتوانه ای بسیار قدرتمندی حاصل از اثبات نیمه کاره بودن تخت جمشید و کاخ های جعلی کوروش در پاسارگاد، تا جاده
بودن سازه های باستانی شمال چین، نوکنده بودن کتیبه میخی داریوش در بیستون و کتیبه های پهلوی بر بدنه مکعب
زرتشت تا نبود اوراق نوشتاری و کتابت به دلیل عدم وجود خط و متریال و قلم
مناسب تا سده های اخیر (جز لت نوشته های قرآنی و پاپیروس های اسلامی)، و ... مدخل هایی تمام ناشدنی که همگی حاصل توضیح و اثبات قتل عام پوریم و طوفان نوح بود. حال اینجا و آنجا و بعد از گذشت پانزده سال از نشر این حقایق کوهسان، انگل ها و مزدبگیرانی را می توان شناسایی کرد و سراغ گرفت که به این همه اندوخته علمی و پژوهشی دهن کجی می کنند، آثار و نتایج آن را نادیده می گیرند و مضراب جهالت بر دست گرفته و بر تارهای ساز بد صدای دروغ زخمه می زنند.
عکس بالا صفحه اول نشریه زردی است که نکبت از رخسار آن معلوم است. با بک گراندی از مینیاتورهای تحفه یهود و آن تیتر با فونت درشت که بدون جستجوی ایران و شهر تبریز پیش از صد و پنجاه سال، به دنبال قاتل زن شمس می گردد و از بی نشانی خبر می دهد که فرقه های صوفی گری او را تا حد پیامبر بالا برده اند! شمسی که به شهادت نقشه های شهر های ایران توسط روس ها، نمی توانست در تبریز زاده شده باشد، زیرا دشت کنونی تبریز به زمان شمس بیابانی بود که گذر انسانی به آن نمی خورد.
چاره اندیشی کودکانه ای چون ترتیب دادن چنین مزخرفاتی تنها از آن روی است که حضرات قدرت نگارش پاراگرافی نقد درباره چیزی که تا کنون ارائه شده، نیستند. حتی اطلاعی از محتویات کتاب های منتشر شده را ندارند.
فکر نکنید مطلبی متفاوت بر صفحات این نشریه می بینید که پیشتر در دانشنامه ویکی پدیا منتشر کرده اند! همین تکرار مطالب پیشین نشان می دهد که مخالفین و معاندین و آنهایی که منافعشان را با انتشار حقایق در خطر می بینند، هنوز هم نتوانسته اند راه و روش مناسبی برای مقابله با بنیان اندیشی اتخاذ کنند. بی شک آن ها دست بسته هایی بیش نیستند و جز رسوایی و بی آبرویی ارمغانی برای خود نخواهند داشت.
با سلام. "...شمسی که به شهادت نقشه های شهر های ایران توسط روس ها، نمی توانست در تبریز زاده شده باشد،..." کنجکاوی باعث شد جستجویی در اینترنت بکنم: https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2D8%B2 باتوجه به مطالب نوشته شده در این سایت شهری با نام تبریز در قرن 6 و7 (زمان حیات شمس) وجود داشته واگر من متوجه منظور شمانشدم ممنون میشم که راهنمایی کنید....باتشکر
توضیحات داده شده درباره نقشه های شهر های ایران در دوره قاجار با آن تصاویری که در کتاب آمده مطابقت ندارد. مثلا شما از خود سوال کنید چگونه تبریز در زمان قاجار با آن چند ساختمان می توانسته است حدود دو سه سده قبل از قاجار نیز وجود داشته باشد؟! مگر تبریز چه وسعت و جمعیتی دارد. اگر دقت کرده باشید حتی نام بزرگان هر خانه را نیز ثبت کرده اند!
حقیقتا می گویم باید از این افراد که بر ضد استاد می نویسند تشکر کرد چون به قول شما به صورت غیر مستقیم باعث تبلیغ استاد پورپیرار می شوند . یهود مغزش خوب کار می کنه که دستور به سکوت مطلق در برابر مطالب استاد را داد . اما این نوچه های یهود خیلی ناشی تر از این حرف ها هستند .
نمونه بارز اش خود من که توسط یکی از آشنایان که در وبلاگش مطلبی در نقد استاد پورپیرار نوشته بود ، با استاد و مطالب اش آشنا شدم و به اینجا رسیدم که می بینید !!!
و هر از گاهی با مضاح از آن آشنا بابت باز کردن این باب آشنایی با استاد تشکر می کنم و حال او را می توانید در حین این تشکرهای طعنه آمیز درک کنید .
این امری بدیهیست که همه جریان ها و نیروها ، حتی "دشمن" هم بی اختیار به سمت "حقیقت" حرکت می کنند و در خدمت حقیقت هستند . بی شک مسئولین این نشریه همیشه بابت این حماقتشان خود را مواخذه خواهند کرد . حماقتی که قطعی بدانید باعث آشنایی ده ها نفر آذربایجانی با آثار استاد خواهد شد.
استاد پورپیرار چقدر به جا عنوان کرد که تعصب مخرب ترین طوفان ذهن هست کسانی که ابتدا به طمع برداشت مطالب زد باستان گرایی و فقط بابت تعلق قومی و فرقه ای و به سبب نداشتن کوچکترین خروجی علمی قابل دفاع زمانی به دامان بنیان اندیشی پناه آوردن ، اکنون و بعد از اینکه بنیان اندیشی آبرویی براشون نذاشته تبدیل به منتقد شدن !!! همان کسانی که همواره دم از درستی تحقیقات عرضه شده پوپیرار میزدن و از بی منطقی فارس ها فغان سر میدادن ، نشون دادن چیزی کمتر از پان های فارس و دیگر قوم پرستان همنوع خودشون نداشتن و این مجله هم به جهت دم تکان دادن و نشان دادن وفاداری به اربابان یهودی خودشون هست
اقای ایدین! لطفا این ادای پورپیرار را دراوردن رو رها کنید
با سلام.
"...شمسی که به شهادت نقشه های شهر های ایران توسط روس ها، نمی توانست در تبریز زاده شده باشد،..."
کنجکاوی باعث شد جستجویی در اینترنت بکنم:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2D8%B2
باتوجه به مطالب نوشته شده در این سایت شهری با نام تبریز در قرن 6 و7 (زمان حیات شمس) وجود داشته واگر من متوجه منظور شمانشدم ممنون میشم که راهنمایی کنید....باتشکر
توضیحات داده شده درباره نقشه های شهر های ایران در دوره قاجار با آن تصاویری که در کتاب آمده مطابقت ندارد. مثلا شما از خود سوال کنید چگونه تبریز در زمان قاجار با آن چند ساختمان می توانسته است حدود دو سه سده قبل از قاجار نیز وجود داشته باشد؟! مگر تبریز چه وسعت و جمعیتی دارد. اگر دقت کرده باشید حتی نام بزرگان هر خانه را نیز ثبت کرده اند!
سلام
حقیقتا می گویم باید از این افراد که بر ضد استاد می نویسند تشکر کرد چون به قول شما به صورت غیر مستقیم باعث تبلیغ استاد پورپیرار می شوند . یهود مغزش خوب کار می کنه که دستور به سکوت مطلق در برابر مطالب استاد را داد . اما این نوچه های یهود خیلی ناشی تر از این حرف ها هستند .
نمونه بارز اش خود من که توسط یکی از آشنایان که در وبلاگش مطلبی در نقد استاد پورپیرار نوشته بود ، با استاد و مطالب اش آشنا شدم و به اینجا رسیدم که می بینید !!!
و هر از گاهی با مضاح از آن آشنا بابت باز کردن این باب آشنایی با استاد تشکر می کنم و حال او را می توانید در حین این تشکرهای طعنه آمیز درک کنید .
این امری بدیهیست که همه جریان ها و نیروها ، حتی "دشمن" هم بی اختیار به سمت "حقیقت" حرکت می کنند و در خدمت حقیقت هستند . بی شک مسئولین این نشریه همیشه بابت این حماقتشان خود را مواخذه خواهند کرد . حماقتی که قطعی بدانید باعث آشنایی ده ها نفر آذربایجانی با آثار استاد خواهد شد.
اینها همگی سندی بر خفت و خواری و عجز و ناتوانی دشمنان بنیان اندیشی میباشد و ان شاء الله در آینده باعث شرمساری نگارنده این خزعبلات میشود
یقینا که علاوه بر این ها به صورت غیر مستقیم به تبلیغ بنیان اندیشی کمک می رسانند. بر خلاف اعلامیه ای که سازمان جهانی یهود در سایت لوتوس منتشر کرده بود.
با تشکر از زحماتی که در این راه متحمل می شوی،اجرکم عندالله
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ
پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن!
تشکر آیدین جان
در جواب اینان باید گفت:
"حماقت دردیست بی درمان و مرضی خوب نشدنی"
در مدت زمانی نه چندان کوتاه درست می شود.
استاد پورپیرار چقدر به جا عنوان کرد که تعصب مخرب ترین طوفان ذهن هست
کسانی که ابتدا به طمع برداشت مطالب زد باستان گرایی و فقط بابت تعلق قومی و فرقه ای و به سبب نداشتن کوچکترین خروجی علمی قابل دفاع زمانی به دامان بنیان اندیشی پناه آوردن ، اکنون و بعد از اینکه بنیان اندیشی آبرویی براشون نذاشته تبدیل به منتقد شدن !!!
همان کسانی که همواره دم از درستی تحقیقات عرضه شده پوپیرار میزدن و از بی منطقی فارس ها فغان سر میدادن ، نشون دادن چیزی کمتر از پان های فارس و دیگر قوم پرستان همنوع خودشون نداشتن
و این مجله هم به جهت دم تکان دادن و نشان دادن وفاداری به اربابان یهودی خودشون هست
حضرات منتقد نیستند. تنها مزخرف می گویند.
az zamani ke baraye ma mizarin sepas
سپاسگذارم. وظیفه است