کنکاش در تاریخ

کنکاش در تاریخ

بیان نظرات جدید درباره تاریخ آذربایجان ، ایران و جهان
کنکاش در تاریخ

کنکاش در تاریخ

بیان نظرات جدید درباره تاریخ آذربایجان ، ایران و جهان

چشم بندی(4)


«اگر نیک بنگریم تاریخ در استناد به وقایع، از منابعی استفاده نموده که مورخ در حادثه حضور داشته و در واقع به نوعی راوی می باشد و یا وقایع را از زبان دیگران شنیده و یا مکتوب دریافت نموده و استنساخ نموده است. ... مجموعه ای را که در پیش رو دارید، تصاویر ارزشمندی از مراغه و رجال آن، از اولین لحظات ورود دوربین عکاسی تا اواخر دوره «پهلوی اول» را در خود جای داده است، و در این میان گفتنی است که نگارنده در تدوین این مجموعه، به دور از تعصب و با در دست داشتن منابع زیادی از تصاویر و اسناد موطن خود، شروع به گرد آوری و نگارش چنین مجموعه ای نموده است و در تهیه این مجموعه، از تصاویر خانوادگی اشخاص و مجموعه عکس های آقای جدید الاسلام، موزه عکاسخانه شهر، کاخ موزه گلستان و کتابخانه مجلس استفاده شده و در کنار همه آنها از نسخه خطی «شرح وقایع مراغه در دوره سلطنت محمد شاه»، «نسخه خطی خاطرات محمد صادق خان صاحب نسق» و «دفتر خاطرات مرحوم معین الاسلام» وقایعی را در کتاب آورده تا مجموعه مورد نظر در شرح وقایع از روی منابع دست اول ارزش والایی داشته باشد.»(مراغه قدیم،اصغر محمد زاده،صفحه1)

حدودا یک سال پیش با نویسنده این کتاب در فیس بوک گفتگویی داشتم زمانی که کتاب مذکور را توسط یکی از دوستان تهیه کرده بودم. چند سوال و جواب پیش آمد و چون ایشان را مدعی در زمینه مسائل تاریخ مراغه دیدم بحث به مطرح کردن مسائل جالبی رسید. با معرفی  ناصر پورپیرار، رفتار 180 درجه ایشان را دیدم و زمانی که جستجوی بنده در زمینه کتاب او پیش رفت با مطالبی مسخره روبرو شدم. در این یادداشت با نمایش چند تصویر از اسناد به دست آمده ایشان می توانید حضور مورخ در وقایع را بیشتر ببینید و نقش جدید الاسلام ها را در به انحراف کشیدن علوم انسانی به وضوح مشاهده کنید. البته استناد او به نسخه های باسمه ای خطی از دورانی که در نهایت به مشروطه و تاریخ مشروطیت ختم می شود، و حتی کل تصاویر قاجاریه کتاب محمد زاده، زمانی که حتی شاهان مملکت را در فراوانی دوربین عکاسی و علاقه ناصر الدین قلی به فن عکاسی، فاقد عکس های بدون جعل می بینیم، بنابراین اصولا سخن گفتن از تاریخ دوره قاجاریه فقط مسخره کردن مردم است، آن هم زمانی که از شاهان متاخر این سلسله هیچ اسنادی برای اثبات حضور قدرتمند مرکزی در هیچ شکلی ندارند، زیرا هنوز شهرهای کشور در حال ابتدای سنگ بنا می باشند و پادشاهی بر صحرای (هنوز) بدون فروغ پوریم، بسان داستان های ملا نصر الدین تنها به درد خندیدن  وعبرت گرفتن می خورد زیرا تحویل دهنده های این دروغ ها مقاصد شومی را دنبال کرده اند. در یادداشت مراغه به توضیح درباره برخی از مسائل این کتاب پرداخته ام بنابر این در اینجا تنها به معرفی برخی از عکس‏ های جالب و طنز آمیز ایشان می پردازم که عده ای معلوم در اختیار او قرار داده اند.







تصاویر بالا به ترتیب مربوط به «شجاع الدوله» و «عدل الملوک دادگر» می باشد(از صفحات 102 و 103 همان کتاب). مولف کتاب شجاع الدوله را پیوسته در نبرد با عثمانی و شکست های بسیار معرفی می کند که ظاهرا بعدا شغل خود را عوض کرده و به فرمان محمد علی شاه به مبارزه علیه مشروطه خواهان تبریز منصوب می شود و کشتار ها و رعب و وحشتی بسیار در تبریز ایجاد می کند...حال
زمانی که به توپ بسته شدن مجلس را داستان دروغین تاریخ معاصر می دانیم و این تصویر شجاع الدوله را با آن گوش های بعدا اضافه شده و گوسفندی  و آن سبیل نقاشی شده بلند، مجعول می بینم و با مقایسه چند تصویر دیگر در آن کتاب که از شجاع الدوله آمده، مسخره بازی را در حد نهایت خود  تصور می کنم. از ادامه توضیح درباره نقاشی آن دادگر نیز در می گذرم که ظاهرا محاصره تبریز را با رساندن آذوقه به مشروطه چی ها شکسته بود و تصویر او بیشتر یک نقاشی است تا عکس!.




در توضیح تصویر بالا از صفحه 221 آن کتاب می خوانیم:

«خاندان دیلمقانیان- نشسته از راست: ابولقاسم مهدی زاده، میرزآقاجان، حسین خوئی خوابیده از راست: مرحوم حاج حسن دیلمقانیان(موسس دواخانه اتفاق در مراغه)، عباس دیلمقانیان، اهدایی آقای دکتر یعقوب دیلمقانیان»

برای جورچینی بالا چیزی نمی نویسم تا اگر دوستان حوصله کردن برای آن توضیحی در کامنت ها بیاورند تنها توجه به قسمت سفیدی  لباس نشسته ها (نفر وسطی و سمت راستی) و دست راست ایستاده سمت چپ تصویر، به کلی گویای مطلب است و آناتومی اشخاص موجود بسیار خارق العاده و جذاب به نظر می رسد!.





تصویر بالایی مربوط به «حاج حسین پاشا مرحوم موسس هیئت-اهدایی آقای غلامحسین داعی الحسینی» از صفحه 268 آن کتاب است. دست ها و کلاه و ریش و سر او پازلی است بسیار زیبا و دست ساختی است بسیار کودکانه و شادی آور. اگر جناب محمد زاده به جای بررسی مسائل تاریخی به توضیح اجزای تصاویر کتابش می پرداخت بسیار جالب بود و شاید در خلال این بررسی ها پی به جعلی بودن این تصاویر بی پایان می برد و از تالیف کتاب مسخره آمیز کنونی دست برمی داشت. مثلا ای کاش توضیح می داد که تصویر بک گراند عکس مربوط به کدامین بنا است؟.




مقبره اوحدی مراغه ای در 50 سال پیش نیز حاوی نکته بسیار تامل بر انگیزی می باشد. با نگاه به فرم سنگ قبر اوحدی و مقایسه آن با صندوقچه هایی که یهودیان بر سر قبر استر و مردخای در همدان گذاشته اند می توان به روزنه ای از فرهنگ و سنت یهودیان را در نمایشات این مزار دید.


بر اساس توضیحات داده شده در باب تصاویر جعلی بالا می توان دریافت که منابع دست اول تاریخ منطقه ما چیست و اگر محمد زاده خود را در زمینه عکاسی ماهر می داند بنابر این سکوت او درباره این تصاویر جعلی نشان می دهد که او نیز در تدوین کتاب خود تنها از یهودیان و نصرانی های فرمانبری کرده و  فقط به آنها بله گفته است و یا اگر  او را بی سواد و غیر متخصص در زمینه عکاسی بدانیم و کتاب او را فاقد اسناد سلسله بندی شده برای توضیح مسئله ای خاص تصور نماییم باید کتاب او را  دور بیندازیم.


(ادامه دارد ...)

نظرات 3 + ارسال نظر
ابراهیمی ( باستان شناس ) دوشنبه 18 بهمن 1395 ساعت 19:19

سلام
در میان جست و جوی گوگل وبلاگ شما رو دیدم
نمی دانم شما شخص آکاه به تاریخ هستید یا نه
نظریات پورپیرار خیلی وقته در میان ما باستان شناسان طنزآور خطاب می شود. و شما هم شاید می خواهید راه ایشان را بپیمایید. که عاقبت به بیراهه کشیده خواهد شد.
چرا نظریات پورپیرار در ژورنال های بین المللی معتبر چاپ نشده به نظرتان؟؟؟
در ضمن کتاب مراغه قدیم یک کتاب رفرنس در حوزه تاریخ عکاسی معرفی شده حال اگر شما کتاب را دور می اندازید دلیل بر عدم دانشتان نسبت به این کتاب است.

اگر آن کتاب با تصاویر جعلی و دست ساز به عنوان رفرنس تاریخ عکاسی معرفی شده است ابتدا باید درب دانشکده عکاسی جهانی را گل گرفت و در مرحله بعد به ارامنه و یهودیانی که این تصاویر را به جناب اصغر محمد زاده داده اند تا آن کتاب را منتشر نماید تبریک گفت، زیرا نشان دادند روشنفکری ایران هنوز در خواب جهالت خفته است.

اکبر توکلی سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 04:21

سلام و عرض خسته نباشید بابت زحماتتون
متن های شما از نظر نوع نگارش بسیار شبیه نوشته های استاد پورپیرار هستن و تاثیر آثار ایشون بر نوشته های شما مشهوده که این اتفاق خوبیه و به شخصه خیلی از وجود افرادی مثل شما خوشحال هستم و امیدوارم سربلند و پیروز باشید
اتفاق خوبی که افتاده این هست که بنیان اندیشی به مسیر غیر قابل بازگشتی افتاده و به امید خدا با وجود مامورینی که اکنون از ناچاری دست به هر محمل وجعلی میزنند مسیر پیروزی هموار هست

شما لطف دارید. آیات قرآن ما رو به این مسئله هدایت می کند که زمین را صالحان به ارث می برند. بنابر این شرای کنونی پایدار نخواهد ماند و اندک زمانی دیگر شاهد فرو ریزی این بساط دروغ و نیرنگ خواهیم بود.

. دوشنبه 25 خرداد 1394 ساعت 13:45

دستشون درد نکنه بازیگران سریال تلوزیونی beni affet به من اجازه حضور در ست فیلمبرداری را دادند .
نفر سوم در در تصویر ذیل کسی که کت بر تن دارد من هستم :


https://instagram.com/p/38bTmPkMaL/?taken-by=mohabel12


محبئیل .

خداوند صبر مرا بیفزاید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد