قصد داردم در چند یادداشت به بررسی زبان تورکی از دیدگاه آثار و متون برجای مانده بپردازم. نخست اگر مجالی باشد به بررسی چند کتاب در دسترس می پردازم تا شاید راهگشای فهم مسائل دیگر باشد.
«ترک ها به علت مناسباتی که در طول تاریخشان با اعراب و ایرانی ها داشته اند کلمات و و قواعد زبانی زیادی را از عربی و فارسی را وارد زبان خود کرده اند. این جریان ورود کلمات جدید یک طرف نبوده بلکه از ترکی نیز کلمات زیادی به زبان عربی و به ویژه فارسی وارد شده است. حضور کلمات غیر ترکی در زبان ترکی در دوران امپراتوری عثمانی در تورکیه به قدری بود که در اواخر عمر این حکومت که مصادف با پیشرفت های علمی و صنعتی غرب بود، ناشران روزنامه ها و مجلات ترکی به علت تفاوت های زیادی که در زبان نوشتاری رایج در زبان گفتاری عوام وجود داشت تنها قادر به برقراری ارتباط با مخاطب خاص خود بودند. از طرفی رشد اندیشه های ملی گرایی در اروپا و خاک عثمانی، اندیشمندان زیادی را به فکر ایجاد تغییراتی در زبان ترکی انداخته بود. از جمله این تغییرات حذف برخی قواعد زبانی ترکی و کلمات بیگانه از این زبان بود گرچه این تغییرات با سرعت کمی در حال اتفاق افتادن بود ولی پس از تاسیس جمهوری جدید ترکیه در سال 1923 بعد ها در سال 1932 و در زمان ریاست جمهوری کمال آتا تورک به صورت یک پروژه عظیم دولتی و ملی در سراسر کشور اجرا شد در این سال با تاسیس "سازمان زبان ترکیه" ،این سازمان رسما شروع به فعالیت گسترده ای در راستای تحقیق در حوزه ی زبان ترکی به عمل آورد . به طوری که در سال 1934 ، "نود هزار لغت جدید ترکی" جمع آوری و منتشر شد به نظر می رسد انقلاب زبانی در ترکیه در سال 1983 به هدف اصلی خود رسیده باشد اندیشه ی تغییر الفبا از عربی به لاتین نیز به اواخر دوران عثمانی بر می گردد اولین بار ایده ی تغییر الفبا در سال 1960 توسط فتح علی آخوند زاده آذربایجانی مطرح شد. بعد ها برای اولین بار در خاک عثمانی قبول کردن الفبای لاتین برای آلبانی ها باعث ظهور مناظرات زیادی بین اندیشمندان عثمانی شد بلاخره در سال 1928 میلادی در مجلس ملی ترکیه تغییر الفبا از عربی به لاتین تصویب شد. از مهمترین دلایل تغییر الفبا در ترکیه به چند مورد می توان اشاره کرد،1- علاقه به فرهنگ غرب و مدرنیزاسیون 2- بعد از اعلام مشروطیت دوم در عثمانی تلاش حزب حاکم اتحاد و ترقی برای ایجاد کشوری بر پایه ارزش های ملی 3- چاپ مطبوعات با الفبای ارمنی و رومی در آناطولی اندیشمندان عثمانی را به فکر استفاده از الفبای جدید انداخت 4- اشکالاتی که الفبای عربی در نوشتن زبان ترکی داشت به نظر الفبای لاتین تناسب بیشتری با قاعده زبان ترکی داشت.»(فرهنگ اصطلاحات پر کاربرد علمی در تورکی استانبولی،هدایت عاقلی، صفحه 5)
همین جمله اول از متن بالا که ارتباط زبان تورکی و فارسی و عربی را به تاریخ و گذشته ای دراز کشانده است، عیار سخنان عاقلی را می رساند زیرا امروز نیک می دانیم که بر مبنای پوریم منطقه خالی از سکنه بوده است و اقوام ساکن کنونی مدت زمان زیادی نیست که در مجاورت و همسایگی همدیگر زندگی می کنند. این مسئله کلید اصلی بررسی این موضوع می باشد که بسیار قابل توجه است ولی به سادگی از کنار آن رد شده اند!. البته در رابطه با ورود کلمات ترکی به عربی باید اسنادی را ارائه کنند و یقین می دانم که بسان ادعای وجود کلمات ترکی در قرآن، این ادعا نیز می تواند بی اعتباری خود را نشان دهد و یا تاثیرات کمی از این کلمات دخیل ترکی را در عربی یافت آن هم در بین اعرابی که در مجاورت تورک ها کنونی زندگی می کنند نه مثل لغات عربی که به عمق تمامی سرزمین های تورک زبان نفوذ کرده اند. اینکه یک امپراتوری نتوانسته است در طول مدت حاکمیت خود، زبان تورکی، یعنی زبان سلاطین عثمانی را با آن قدرتی که از آن دم می زنند نگه دارد و بر غنای آن بیفزاید مربوط به مسئله دیگری است که حضرات نمی خواهند وارد آن شوند زیرا با ورود به آن مسئله می توان باز تاریخ و پیشینه بسیار کلانی از متکلمان این زبان را در سیر تاریخی به تصویر کشید، اینجا دیگر حکومت پهلوی در کار نیست که بتوانند دلیل این نارسایی های زبان ترکی را به حساب خرابکاری های آنها بیندازند، اینجا بحث بر سر زبان امپراتوران و سلاطین ترکی است که چند صد سال حکومت کرده اند و خود را ادامه سلسله سلاطین دیگر ترک در منطقه معرفی می کنند!. حال که حضرات برای مشکلات چاپ مطبوعات و کتب علمی خود نیازمند به زبانی قدرتمند بودند آیا نباید پرسید، سلاطین عثمانی برای اداره امور کشور چرا در زبان درباری خود چنین مشکلی را احساس نمی کردند و در واقعیت چرا آنها هیچ اقدامی نکرده اند تا زبان تورکی را آنچنانکه قدرتمند نشان می دهند حفظ کنند و مجبور به استفاده از لغات دیگر زبان ها نباشند؟!. وقتی حتی سلطان نیز لغتی عربی است و سلاطین عثمانی معادلی برای این لغت نیز در اختیار ندارند!. این 90 هزار لغت جدید ترکی همان لغاتی است که فرهنگستان زبان تورکی غالبا بی هیچ پیشینه و اسنادی قابل اثبات روانه جامعه کرده اند و بسان لغات دست ساخت فرهنگستان زبان فارسی ، با زور چماق نیز، بعضا مورد استفاده قرار نگرفته اند!.
حتی در محافل آکادمیک و دانشگاهی که ظاهرا باید بسیار مورد استقبال بود! یا در محافل ادبی و در اشعار جدید شاعران تورک! می توان این مسئله را زمانی پر رنگ دید که برای ترجمه یک متن ترکی به زبانی دیگر مجبور هستیم زبان عربی را نیز مسلط شویم و در کنار آن بدانیم که آن لغتی که بسیار مبهم به نظر می رسد، در اثر لهجه ترکی در اصل لغتی است عربی و یا فارسی و ... . حضرات این مسئله را قدرت زبان ترکی معرفی کرده اند در حالی که این امر را باید تلاش زبان پذیرای این لغت در حفظ ذات خود دانست. حال از خود بپرسید که اگر این 90 هزار لغت ترکی اگر در سطح جامعه ترک مور استفاده بود پس چرا آن روزنامه نگار و محقق نویسنده متون علمی لنگ می زده و به دنبال مخاطبین خاص می گشت؟. آیا نباید قبول کنیم که زبان ترکی و فارسی، حتی در دوره کنونی نیز نیازمند لغاتی است که هنوز نتوانسته است با کنار گذاشتن لغات عربی معادلی در زبان خود بیابد؟.
حال اگر ارامنه و رومی های تحت لوای عثمانی دارای الفبای مخصوص به خود بودند پس این چه امپراتوری ترکی است که حتی به اندازه جمعیت اقلیت درون خود نیز صاحب خط و زبان منحصر به فرد خود نیست و در نهایت دست به عصا به سراغ الفبای لاتین می رود؟. با وجودی که دربار عثمانی را نیز در حال حمایت از زبان فارسی می بینیم و ادبیات دیوانی مکتوب منتسب به عثمانی ها را غالبا اشعار فارسی شناسایی کرده ایم!. این که نام کتاب را فرهنگ اصطلاحات گذاشته اند باز نشان می دهد که زبان ترکی نیز نتوانسته است بر اساس آن غنایی که از آن دم می زنند به لغت سازی برسد و مجبور است با ساخت اصطلاحات بیشتر بی هویت، معادل واژگانی را بسازد که ابتدا از عربی به عاریت برده و در ادامه از زبان لنگان فارسی و لاتین در اروپا!. در این کتاب رفرنسی را برای به دست آوردن واژگان جدید ترکی ارائه داده اند که در اینجا ذکر می کنم تا در نهایت به بررسی برخی از این واژگان ترکی وارد شوم که بسیار پر کاربرد و بسیار زیبا ساخته شده اند!!!.
(ادامه دارد ...)
دوست عزیز
زبان تورکی دارای لغات بیشمار و بیش از 48 حالت فعل است.
کتیبه های بیشماری در آزربایجان، تورکیه و تورکستان یافت شده که به تورکی نوشته شده است و به راحتی قابل ترجمه است.
شما قطعا نمی دانی که زبان از خط جداست!
و همچنین برای اثبات یک لغت نیاز به متن قدیم نیست.
در این حالت برای هر چیز نیاز به متن است و این در حالیه که از پوریم کذایی به جز در کتاب های (به قول شما) کذابان و جاعلان یهود در هیچ جا اسمی از آن موجود نیست! حتی از متن قدیم از داستان استر که مربوط به هزار سال پیش باشد اثری نیست!
چه برسد به دوهزار سال پیش!!!!!
پس چرا اینجا به حرف یهود خوب گوش دادید؟؟؟؟
بسیار مشتاقم لغات به اصطلاح تازه ساز تورکی را ببینم و آشنا شوم. فقط توضیح هم بدهید چگونه لغتی در تورکیه ساخته شده و سپس به قرقیزستان رفته!!
تمامی تپه های باستانی ایران(به جز خراسان) و بخشی از عراق به مرکزیت بابل آثار حریق دست جمعی را نشان می دهد و یاد این قتل عام پوریم در کتاب های دینی یهودیان و از جمله عهد عتیق برای حفظ آن رویداد نجات دهنده یهود است نه چیز دیگر. در قرقیزستان و دیگر مناطق تورک ها لغات مدنیت را از ملل دیگر گرفته اند حتی با تاثیراتی که فرهنگستان زبان تورکی در انتشار لغات دست ساخت خود بر جامعه تورکیه داشته است حتی امروز نیز بیشتر شاهد استعمال لغات عربی و ... در آن زبان هستیم.