کنکاش در تاریخ

کنکاش در تاریخ

بیان نظرات جدید درباره تاریخ آذربایجان ، ایران و جهان
کنکاش در تاریخ

کنکاش در تاریخ

بیان نظرات جدید درباره تاریخ آذربایجان ، ایران و جهان

دشمنان سعادت بشری(4)


«چرا واقعا تمامی فضلا و مقاله نویسان و مفسرین رسانه های گروهی  نظریه علت و معلولی یا به عبارت دیگر نظریه توطئه در تاریخ را مردود می شمارند؟ در درجه اول  اکثر فضلا در جهان دانشگاهی خود دنباله رو دیگران هستند، درست همان طوری که خانم ها در پوشیدن لباس و سایر چیزها کورکورانه از مد پیروی می کنند. شنا کردن بر خلاف جهت آب موجب خواهد شد که این حضرات از حقوق اجتماعی و حرفه ای خود محروم گردند. در دنیای رسانه های گروهی هم وضع به همین منوال است. استادان و خطبا علی الظاهر خود را افرادی بردبار و بلند نظر معرفی می کنند اکا در عمل اقدامات آنها کلا به صورت یک جاده یک طرفه است که همه چیز بر روی آن به سوی چپ در حرکت است. در این سرزمین برج عاج، لیبرال ها و دانشمندان رسانه های گروهی وابسته به تشکیلات وراجی های یک مائوئیست را به راحتی عمل می کنند، اما به مشاهده یک فرد محافظه کار آن هم محافظه کاری که از نظریه توطئه در تاریخ دفاع می کنند، با هیاهو و جنجال او را به سکوت مطلق وا  می دارند. بنابراین بهتر است در محافلشان خود را به حماقت بزنید تا در امان باشید!


دومین علت مهم برای رد نظریه توطئه در تاریخ این است که این حضرات طی سالیان متمادی نوعی علاقه محکم و ریشه دار عاطفی نسبت به خطاهای خود کسب کردند، به نحوی که تمام وجود و ذهن خود را مدیون نظریه تصادف دانسته و با تمام وجود و خود را متعهد به دفاع از آن می دانند. اکثر مردم بسیار بیزارند از این که اعتراف کنند فریب خورده و یا  در قضاوت های خود مرتکب اشتباه شده اند. بررسی شواهد و مدارک مربوط به وجود یک توطئه که سرنوشت سیاسی ما را از پشت صحنه رهبری می کند بسیاری از این حضرات را مجبور خواهد ساخت تا معتقداتی را که در طول عمر خود کسب نموده اند به کلی دور بریزند. اما چنین اقدامی مستلزم برخورداری از شخصیت بسیار نیرومند است تا بتواند حقیقتا با واقعیات روبه رو شود و اعتراف کند که در سراسر عمر خود همواره به خطا رفته است.»(هیچ کس جرات ندارد-گاری آلن-صفحه 19)

 

این همان سیستمی است که مدیریت کنیسه و کلیسا در کل جهان به راه انداخته است و هیچ کسی جرات ندارد تا در مقابل آن قد علم نماید چون در نهایت آن شخص معترض را دیوانه، بیمار، کمونیست، وطن فروش، بی سواد و ... معرفی می کنند. آن متفکرین چینی را مجبور کرده اند که جاده های ارتباطی چین را دیوار های دفاعی در برابر حمله هون و گوک تورک و مغول بداند! برای هندوها با آن همه شاهکار معماری در جای جای هند و نواحی تحت تاثیر هنر خود، تاج محل را به عنوان عجایب هفتگانه نوین جهان معرفی می کنند که در چند کیلومتری آن بنایی دقیقا مشابه به آن را می بینیم!. برای ایرانیان تخت جمشید نیمه کاره را به عنوان گوهر معماری جهان باستان معرفی می کنند و با وجودی که در تمامی سرزمین های اسلامی شاهد تاخت و تاز نیزه داران کنیسه و کلیسا هستیم، مسلمانان را تروریست معرفی می کنند و صاحبان بمب های فسفری و اروانیم ضعیف و چند تنی را صاحبات تمدن و تفکر و صنعت و اندیشه ورزی معرفی می نمانید که ظاهرا همه ای بار بر دوش آمریکا قرار گرفته است!. در داخل نیز عده ای مامور را در حال تبلیغ همین اباطیل می بینیم که کلاه دانشگاهی بر سرشان گذاشته اند و کرسی های مدیریت را قصب نموده اند.


«این مطالب زمانی نوشته شده است که کسی از دامنه قتل عامی که بر یهود رفته بود به طور کامل آگاهی نداشت. ولی به هر حال این واقعیت هنوز پابرجاست که اکثریت عظیم یهودیانی که در دنیا باقی مانده اند از اروپای شرقی و بنابراین تقریبا  اغلب از تبار خزر می باشند. اگر چنین باشد باید گفت که نیاکان این یهودیان، نه از اردن و کنعان بلکه از نواحی ولگا و قفقاز آمده‏اند از سرزمین هائی که مهد اقوام آریایی خوانده می شد. پیوند خویشاوندی این یهودیان با قبایل هون و ایغور و مجار بیشتر است تا با ذریه ابراهیم و اسحاق و یعقوب، و اگر مطلب از این قرار باشد اصطلاح آنتی سیمیتیسم(ضد سامی بودن) معنای خود را از دست خواهد داد زیرا این اصطلاح مبتنی بر سو تفاهمی است که قاتلین و مقتولین هر دو در آن شریکند. داستان امپراتوری خزر که کم کم از لابلای اوراق گذشته بیرون می افتد به صورت ظالمانه ترین شوخی فریب آمیز تاریخ جلوه می کند.»(خزران-آرتور کستلر-صفحه 20)


«تورات روشن می سازد که بسیاری از اسرائیلیان وضیع و شریف نیز از پادشاهان خود پیروی نموده اند. بعلاوه باید توجه داشت که حکم تورات درباره حرمت ازدواج با غیر یهودیان، اسیران جنگی زن را مستثنی می داشت و از این گونه زنان فراوان بودند. تبعید بابل هم کمکی در خالص نگاه داشتن نژاد نکرد حتی بسیاری از خانواده های روحانی با زنان غیر یهودی ازدواج کردند. خلاصه در همان آغاز دوران آوارگی، اسرائیلیان نژادی کاملا مختلط بودند. البته ملت های تاریخی دیگر نیز همین وضع را داشتند و اگر به خاطر این افسانه نبود که یهودیان با اصرار از قوم تورات سخن می گویند و مدعی می باشند که گویا این قوم در طی قرون متمادی خلوص نژادی خود را حفظ کرده است تاکید در این باره لزومی نداشت.»(همانجا-صفحه237)

 

حال اشکنازی ها، قاصبان سرزمین اسلامی در فلسطین، خود را از قوم پاک معرفی می کنند و حتی بر یهودیان عبری نیز تسلط دارند و آنها را شهروند درجه دو در اسرائیل می دانند. توضیح در این باره را کافی می بینم چون به روشنی ماهیت ضد تمدنی یهود را به تصویر می کشد و نشان می دهد که در حقیقت دشمنان اصلی سعادت بشری سران کنیسه و کلیسا هستند که با ساختن قوم موهومی آریایی و تولید ورژنی در ایران و آلمان باعث پوسیده شدن فرهنگ بشری شدند. آیا به مفهوم آریایی و نژاد آریایی پی بردید که باز در ارتباط تنگاتنگ با یهود و برنامه های ضد فرهنگی آنها می باشد؟!.

نظرات 3 + ارسال نظر
علی چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 18:29

با سلام
باید گفت نظریه خزر برای اشکنازی ها کاملا مردود شده بر پایه مطالعات ژنتیکی و نظریه امروزی در مورد امدن اشکنازی ها از ایتالیا وشمال افزیقا میباشد

فردا هم می گویند مهاجرینی از مریخ هستند. کی می فهمه؟!

بهروزی جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 23:20

بی صبرانه منتظر ادامه یادداشت ها هستم

ممنون دوست عزیز. اگر گرفتاریهایی که دچار آن هستیم مجال کافی دهند خود نیز بی صبرانه منتظر تکمیل و نصب آنها هستم.

حسین چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 00:16

پاسخ آقای غفوری به هواخوری 26
www.bonyaan.blogfa.com

در همان یادداشت هوا خوری موضع خود را مشخص کردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد