«تاکنون دو نسخة اصیل و کهن از کتابِ «دده قورقود» و تاریخچة آداب و رسوم «اوغوزها» به دست آمده است. نخستین نسخه که در کتابخانة «درسدن» یافت شده، از یک دیباچه و دوازده داستان تشکیل شده است. دومین نسخة ناقص، که در کتابخانة «واتیکان» موجود بوده، مُتضمّن شش داستان است. شایان ذکر است که، قصّههای این نسخه، تنها در برخی از کلمهها و جملهها، تفاوتهایی جزئی با نسخة دیگر دارد؛ و از نظر انشا،هماهنگی متن و استواری کلام، همانند نسخة پیشین است.
تقریباً تمامی پژوهشهایی که دربارة این کتاب به عمل آمده، از روی نسخة درسدن بوده است. برخی از محققان، از جمله «دیتس»، مستشرق آلمانی، و «بارتولد»، شرقشناس روس، تحقیقات ارزندهای دربارة کتاب «دده قورقود» انجام دادهاند. در سال 1913 و برای نخستینبار، ادیب معاصر ترک، «کیلیسلی رفعت» در راه چاپ این اثر پیشقدم شد، و با استفاده از کپیای از روی نسخة کتابخانة درسدن، آن را با الفبای عربی منتشر کرد.
پس از وی، ددهقورقودشناس صاحبنام ترک، «اورهان شایق گوگیای»، به تحقیق و تتّبع دربارة این کتاب پرداخت، و آن را با حروف لاتین چاپ کرد. بعد در سال 1958، «محرّم ارگین» توانست با تطبیق نسخههای موجود، متنی انتقادی و علمی از آن پدید آورد.»
اگر بپرسیم که چرا نسخه ای از این شاهنامه تورکی چرا در مناطق ترک نشین پیدا نمی شود، چه خواهند گفت؟!. آیا واتیکان شما را به یاد چیز خاصی نمی اندازد؟!. آیا این شش داستان اختلاف بین نسخه واتیکان و درسدن را با چه چیزی پر خواهند کرد؟!.
سلام
به همان دلیل که آثار و فرهنگ و پادشاهان یهودیان در مناطق یهود نشین روشیه و اروپا پیدا نمی شود بلکه درون خانه های ایرانیها و عراق فعلی است به همان دلیل هم آثار فرهنگی ترکان درون خانه های مناطق یهود و مسیحی نشین یافت می شود
و نیز به همان دلیلی که استخوانها و تخم ها و رد پاهای دایناسورها فقط در غرب پیدا شده اند نه در شرق
حداقل به چشم خودمان می بینیم که تا 10 سال پیش تولید و تجارت صنعت فرش و قالی جهان در دست ایرانیان بود و اکنون هم تا حدی همین است ولی به همان دلیلی که لیسانس این محصول ایران را باید شرکت های آلمانی تایید کنند
به همان دلیلی که دومین تولید کننده نفت دنیا تا 2 سال پیش ایران بود ولی شرکتهای غربی صدور آن را بیمه می کردند
و...
حال فکر می کنم اگر به سن پورپیرار برسید کم کم شروع می کنید به انکار همه واقعیت های فوق الذکر، که اگر واقعا ایران فلان بود چرا غرب بهمان بود!
بهتر است به جای بستن چشم دنبال استاد پورپیرار راه افتادن و یکریز فریاد آی دزد آی دزد سردادن، کمی چشمانمان را باز کنیم و خودمان بیندیشیم
والسلام
«بهتر است به جای بستن چشم دنبال استاد پورپیرار راه افتادن و یکریز فریاد آی دزد آی دزد سردادن، کمی چشمانمان را باز کنیم و خودمان بیندیشیم»!!!
ممنون جناب عربگری بیشتر بنویسید تا شما را بهتر بشناسیم!. دوباره پی بردم که پورپیرار چقدر هوشیارانه دوست و دشمن را شناسایی می کند.