کنکاش در تاریخ

بیان نظرات جدید درباره تاریخ آذربایجان ، ایران و جهان

کنکاش در تاریخ

بیان نظرات جدید درباره تاریخ آذربایجان ، ایران و جهان

چشم بندی(3)

«در واقع هیچ کس به اندازه خود یهودی ها محقق نیست که از دار و دسته روچیلد خشمگین و متنفر باشد. واربورگ ها که بخشی از امپراطوری روچیلدها را تشکیل می دادند، در تامین هزینه های لازم برای به قدرت رسیدن آدلف هیتلر سهم به سزایی داشتند. از روچیلدها و واربورگ ها و اطرافیانشان در اردوگاه های زندانیان نازی یا اصولا خبری نبود و یا اگر بود تعدادشان بسیارانگشت شمار بود. این حضرات در تمام طول جنگ جهانی یا از هتل های مجلل پاریس لمیده بودند و یا به انگلستان و ایالات متحده مهاجرت کرده بودند. یهودی‏ها، به عنوان یک گروه نژادی، بیشترین مصیبت را از دست همین قدرت طلبان متحمل شده اند. روچیلدهای یهودی منافع مشترکشان به مراتب با راکفلرهای مسیحی بیشتر پیوند خورده است تا با یک خیاط یهودی اهل بوداپست یا اهل بونکس.


از آنجا که شالوده امپراطوری بانکداری بین المللی بر اساس قرضه های دولتی بنا شده است، منافع بانکداران بین المللی همواره ایجاب می کند که حکومت ها را به استقراض و کسب وام های کلان تشویق نمایند. هر چه بدهی بیشتر باشد بهره آن هم بیشتر خواهد بود. هیچ چیزی مثل جنگ نمی تواند حکومت ها را تا خرخره در قرض برد. در میان بانکداران بین المللی رسم بر این بوده است که همواره به طرفین درگیر در خونبارترین مخاصمات نظامی کمک های مالی اعطا نمایند. مثلا در جنگ های داخلی آمریکا، گروه‏های شمالی از طرف راکفلرها و با وساطت مامور آمریکایی شان موسوم به اگوست بلمونت کمک‏های مالی دریافت می‏کردند، و آمریکایی‏های جنوب نیز از جانب روچیلدها و از طریق یکی از بستگان یهودی شان به نام الانجرز.»(هیچکس جرات ندارد، گاری آلن، صفحه66)  

 

گاری آلن نمی داند برای اثبات آن چیزی که خود نیز به درستی نمی داند چیست و کیست، چه سندی را بیاورد که ابتدا خود را قانع کند. باز هم یهودیان را نژادی واحد معرفی می کند تا به بلای آرتورکستلر به خاط کتاب قبیله سیزدهم دچار نشود.

 


 

 

 

 

اکنون مظفر میرزا را می بینید که با قدرت دست های پشت پرده به دو شیوه خود را نمایش می هد. آیا واقعا دیدن این همه سند و انتخاب حقیقت کار بسیار سختی است؟!. در تصویر فوتومنتاژ باز به دلیل دستکاری شاهد کیفیت پایین تصویر هستیم. باید پرسید:«چه ضرورتی برای ساخت چنین دم خروس هایی وجود داشته است، جز حقه بازی و نمایشات و تظاهرات نسبت به جلوگیری از لو رفتن تاثیرات آن خون ریزی بسیار گسترده یهود در پوریم؟!.»

نظرات 3 + ارسال نظر
عربگری یکشنبه 15 دی 1392 ساعت 23:17 http://www.xinap.blogfa.com

سلام
بیان شما به صورت «قبول قسمت کوچکی از مباحث مطرح شده توسط پورپیرار، قبول همه آن را در بر خواهد داشت» عینا تکرار بیان خود استاد پورپیرار است که در مصاحبه ویدئویی با بنده فرمودند و در ضمن گفتند که یادداشتهای من مانند دانه های تسبیح با یک نخ نامرئی به هم وصلند.
البته چنین بیان موجزی از استاد پورپیرار قطعا انتظار می رود که چگونه کلمات را بطور سحرآمیز در کنار هم می چیند و عوام روشنفکر نما و با برچسب بنیان اندیشی را خوب به خواب می برد زیرا همان احساسی که آریا پرستان از انتساب خود به آن دارند شما با انتساب خود به بنیان اندیشی پیدا می کنید،چون ایشان، استاد این گونه بیانات هستند ولی عقل شنونده هم نباید شیفته بیان زیبا شود و اختیار خود را (البته اگر داشته باشد) دربست تسلیم تفکر دیگران کند
مثلا هر دیوانه ای می تواند فرود اضطراری دیروز هواپیما را در فرودگاه مدینه به هر اتفاقی در دنیا مرتبط سازد از جمله به موشی در جویی در خیابان جردن، زیرا که رویت آن موش باعث جیغ زنی که مسافر آن هواپیما بود شد و بی حالی او در هواپیما باعث درگیری ذهنی کادر پرواز و اخلال در پرواز و نهایتا فرود اضطراری. هیچ کس هم نمی تواند این قضیه را رد کند
ولی یک فرد دارای عقل سالم و صد البته مستقل، دلیل هر عیبی را از دریچه مربوطه می جوید و همه حوادث دنیا را از باستان تا حال حاضر، به پوریم و یهود وصله نمی کند و سوزنش را در نقطه پوریم گیر نمی اندازد و با عینک پوریم به آن نمی نگرد
بطوری که اگر چنان اتفاق مهیبی به نام پوریم با آن ابعادی که استاد غلو می کند و از آن کلفت ترش را شماها با باد کردن در بادکنک بنیان اندیشی لقلقه می فرمائید به وقوع پیوسته بود، خب چرا قرآن چنین خبری را نمی دهد جایی که از جنک روم خبر می دهد از وضعیت قبایل 12 گانه بنی اسرائیل و هارون و موسی با تمام جزئیات اطلاع رسانی می کند ولی اثری از حادثه ای که شباهتی یا سرنخی از پوریم باشد نمی دهد و هرجا انهدامی بوده خداوند آن را نتیجه سرکشی و طغیان اهالی ان قریه نقل فرموده است
یکباره بگویید در قرآن نیز یهود آثار پوریم را حذف کرده است تا خیالمان راحت شود
ولی بر عکس، استاد برخلاف این فکر، قرآن را تنها منبع ناب و دست نخورده می داند
شما حساب خود را بکنید که تا کجا به انحراف رفته اید حال می رسید به هشدارهایی که در کامنتهای قبلی داده بودم
شما همین که زبان ترکی با این عظمتی را که 90 سال است سرکوب می شود و مردمش کوبیده می شوند و ابش از آب تکان نخورده را با فارسیی که 90 سال است عزیزش می دارند و مردم منتسب به آن را باشعورترین قوم دنیا می شمارند مقایسه کنید و قدرت آن دو و انعطاف و قابلیت آنها را بسنجید آنگاه متوجه می شوید که قبول پوریم و رد هخامنشان هیچ ارتباطی با 99% بقیه مباحثی که استاد سرگرم نگارش آن بوده اند ندارد. یعنی کسی که نمی تواند دوجمله ترکی صحبت کند و یا معنی کند تمام کلمات آن را به فارسی نسبت می دهد و در ضمن فارسی را 125 ساله می داند؟1

در یادداشت های بسیار زیادی به این مسائل پرداخته شده است. بنیان اندیشی نکته ویژه ای که دارد این مسئله است که ماهیت همگان را به درستی نمایان می کند.

عربگری جمعه 13 دی 1392 ساعت 11:46 http://www.xinap.blogfa.com

دوست عزیز
آنچه که با افتخار آدرس آن را به بنده می دهید بیش از شما و از پیش از شما و قبل از شما و حتی تا بعد از شما نیز در تعامل و فراگیری و اصلاح آن هستم و پذیرفتن بخشی از آن به معنی سر تعظیم فرود آوردن در برابر کل آن نیست و رد بخش دیگری از آن نیز به معنی دشمن خونی آن شدن نست
در ضمن بنیان اندیشی وحی منزلی و دانشگاهی نیست که صم بکم و دست به سینه در برابرش بایستیم بلکه نظریه ای است مبتنی بر برخی پیش فرضها و در زمینه ای بخصوص نه در کل مقدرات عالم، و طبعا سیاست مدار کارکشته ای مثل پورپیرار از نظر عقل سلیم بعید است که در آن به دنبال مقاصد سیاسی و اقتصادی نیز نباشد
و سخن آخر اینکه همین قدر که از یادداشت قبلی بنده، در یک ردیف بودن استاد پورپیرار و دکتر احمدی نژاد را برداشت کرده اید باید بسیار ترسید که از مباحث پیچیده و عمیق و تخصصی بنیان اندیشی به چه تفکرات انحرافی می توانید برسید، و باید بر روزگار بنیان اندیشی گریست که گرفتار چه مبلغانی شده است
و باز امید دارم از اینکه اینگونه صریح و بی پرده نقدت کردم و کاملا برادرانه بود زیاد نرنجی.

با این حساب حتما تخت جمشید را نیمه کاره رها کردند تا پورپیرار آن را متوجه شود و ...؟؟؟!!!. قبول قسمت کوچکی از مباحث مطرح شده توسط پورپیرار، قبول همه آن را در بر خواهد داشت. وقتی از پوریم تا قاجاریه، همه اسناد ساخته شده جعلی هستند و کشور ایران یک کشور جدیدا ساخته شده است، این نفع سیاسی که می گویی چه چیزی است که قرار است به پورپیرار بخشیده شود؟؟؟!!!

احتمالا پورپیرار این ها را مطرح می کند که او را شاه کنند؟؟؟

نبرد بر سر جهل و حقیقت است نه چیز دیگری. پورپیرار هم همه را به این نکته توجه داد که همه گفته های حضرات جعلی است و به قصد نفاق بین مسلمین می باشد.

شما هر تفسیری که می خواهید داشته باشید. ولی چیزی از کلاه برداری یهود نمی کاهد.

عربگری 3 پنج‌شنبه 12 دی 1392 ساعت 18:45 http://www.xinap.blogfa.com

سلام آیدین عزیز
دوست دارم به عنوان یک برادر مطلبی و سپس نظرم را راجع به این پست بگویم
تسلیم محض افکار و اندیشه های آقای پورپیرار و آقای احمدی نژاد شدن اشتباه محض است گرچه اینها دارای تعدادی نظریه هستند که تمامی شواهد و عوارض صحت آنها را تایید می کند ولی به قول روانشناسان، ما نباید دچار خطای هاله ای بشویم یعنی درست است که برخی از نظرات اینها بسیار صحیح و بدیع و خرق اجماعی و خلاقانه و منحصربفرد و شگفت انگیز است ولی در عین حال بیشتر نظرات دیگرشان در هاله هایی سخت از ابهام و تردید است و ایمان اوردن به آنها و پذیرش تمام افکارشان پشیمانی جبران ناپذیر در آینده به بار خواهد آورد
اینان سیاست مداران کارکشته و گرگ های باران دیده هستند و برای آنها افکار عمومی و حتی افکارنخبگان هم در حد یک بازی کودکانه است لذا به این سرعت در کانال تفکرات آنها حرکت نکنید گاهی ترمز کرده و کمی شک کنید و مسائل را با افکار خودتان نیز چک بفرمائید
اما راجع به این پست، بنده مدتهای مدیدی گرافیک و فوتوشاپ تدریس کرده و اکنون نیز درگیر آن هستم لذا برای بنده روشن است که حتی بدون دقت در هر دو تصویر می توان متفاوت بودن ایندو را اثبات کرد و حتی ذهنیات ایندو را نیز حدس زد که چون تصویر اول با اطرافیان بوده پس اقدام به گرفتن تصویر دو نفره نیز کرده اند
1-در عکس دونفره طبعا به هم نزدیکتر شده اند و فضای خالی را پرکرده اند که ایکار از طرف شازده راغب به غربیان، صورت گرفته است
2-در عکس دونفره فوکول آویزان و در دست چپ افسر، درست در امتداد آن 4دکمه کت وی است ولی در عکس دسته جمعی چنین نیست
3-همچنین دقت در زاویه آزنج ها و زاویه بدن شازده و نیز نواری که از دوش وی عبور کرده و در دونفره روی دکمه چهارم از پایین ولی در دسته جمعی روی دکمه پنجم افتاده حرکات یکی دو قدمی جهت صدور فرمان برای خالی شدن صحنه از سوی وی را نشان می دهد در حالی که آن افسر به جهت مهمان و نیز نظامی بودن ایستایی اولیه خود را حفظ کرده است

اگر پورپیرار و احمدی نژاد را در یک ردیف می بینید که دیگر جایی برای گفتگو باقی نمی ماند. شما از بنیان اندیشی چه چیزی را فرا گرفته اید؟؟؟!!!.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد